سنایی

سنایی

بخش ۶۱ - اندر بیان حال صوفی و ستایش صوفیان فرماید علامة اصحاب التصوّف ان لایسأل ولا ینهر ولا یدّخر

۱

تازه اندر بهار حق صوفیست

سرو بر جویبار حق صوفیست

۲

صورت سرو چیست زی عامه

راست قد تازه‌روی و خوش کامه

۳

صوفیانی که کاسه پردازند

چشم تحقیق را همه گازند

۴

مرد صوفی تصلّفی نبود

خود تصوّف تکلّفی نبود

۵

صوفیانی که اهل اسرارند

در دل نار و بر سر دارند

۶

صوفی آنست کز تمنّی و خواست

گشت بیزار و یک ره برخاست

۷

سه نشانست مرد صوفی را

خواه بصری و خواه کوفی را

۸

اوّل آن کو سؤال خود نکند

بد بُوَد خود سؤال بد نکند

۹

دوم آنک ار کسی ازو خواهد

ماحضر بدهدش که می‌شاید

۱۰

نکند باطل آن به منّ و اذی

که بیابد عوض به روز جزا

۱۱

سیوم آن کز جهان شود بیرون

نبود مدّخر ورا افزون

۱۲

ساز تجهیز او ز نیک و ز بد

هیچ‌گونه معدّ نباشد خود

۱۳

شادمانه بُوَد به گاه رحیل

نبود خوار همچو مرد معیل

۱۴

بود آزاد از آنچه بگریزد

وآنچه بدهند خلق نپذیرد

۱۵

هرچه باید ز کردگار جهان

خواهد و خلق ازو بُوَد به امان

۱۶

بُوَد از بند جاه و مال آزاد

رخ به سوی جهان بی‌فریاد

۱۷

همه بی‌خان و مان و بی زن و جفت

نه مقام نشست و معدن خفت

۱۸

همه بی بارنامه و دلشاد

همه کوتاه‌جامه و آزاد

تصاویر و صوت

حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۵۳۵

نظرات