
سنایی
بخش ۱۲ - اندر خویشان گوید فیمذمة الارقاب که: الاقارب عقارب، والاخ فخ، والعمّ غمّ، والخال وبال، والختن محن
۱
این گُره را که نام کردی خویش
هریکی گزدمند با صد نیش
۲
سرگران همچو پای در خوابند
پردهدر همچو تیز درآبند
۳
از ره مرگ و جسک ماده و نر
آرزومند مرگ یکدیگر
۴
از جفا زشت گوی یگدگرند
وز حسد عیب جوی یکدگرند
۵
اهل علّت نه خویش یکدگرند
همچومهتاب خیش یکدگرند
۶
در ضیاع و عقار خویشان را
بشناسی چو گرگ میشان را
۷
گرچه ایشان اقاربند همه
در اقارب عقاربند همه
۸
نیک گفت این سخن حکیم عرب
نبود خویش اهل ناز و طرب
۹
این مثل را نگر نداری سست
که اقارب عقاربند دُرست
۱۰
خویش نزدیک همچو ریش بُوَد
بیش کاویش رنج بیش بُوَد
۱۱
همه لرزنده در عنا و عذاب
چون زر و سیم سفله بر سیماب
۱۲
آشکارا چو گربه بر سرِ خوان
زیر برتر چو موش در انبان
تصاویر و صوت

نظرات