سنایی

سنایی

بخش ۱۹ - اندر مذمّت عمّ گوید

۱

آنکه عمّ تو و آنکه خال تواند

همه در قصد خون و مال تواند

۲

عمّ که بدگوی و پر ستم باشد

عم نباشد که درد و غم باشد

۳

در مهی خویشتن پدر کرده

به گه پرورش به در کرده

۴

در کن و در مکن مه خانه

در بیار و بده چو بیگانه

۵

چون عقاب و چو باز وقت گرفت

همچو گنجشک و عکه خوار گرفت

۶

همچو کیر جوان به وقت بگیر

باز وقت بیار خایهٔ پیر

۷

دیدی ار دست و پای بلعم را

دردسر آن عمامهٔ عم را

۸

گرت بخشد عمامه عم مستان

کان بود چون عطای بدمستان

۹

کان عمامه نه بهر آن دادست

کز وجود تو خوشدل و شادست

۱۰

تا ندیده است پای را هنجار

ندهد دست عم ترا دستار

۱۱

انده خال و غمّ عم بگذار

تا بوی شاد خوار و برخوردار

۱۲

ورنه جان کن که دل ستم نکشد

عاقل اندوه خال و عم نکشد

تصاویر و صوت

حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۷۰۲

نظرات