سنایی

سنایی

بخش ۲۸ - قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء

۱

همه افتاده‌اند در تک و تاز

کرده بر تو زبان طعن دراز

۲

چون زفطرت تو بوده‌ای مقصود

همگنان چون برادران حسود،

۳

کارها ساختند بر سر راه

تا ترا در فکنده‌اند به چاه

۴

ساکن قعر چاه ماری‌ چند!

در بن چاه حرص داری چند

۵

اینک آمد نظر کن ای مسکین

بر سر چاه ژرف بشری هین!

۶

در چه انداخت بهر دعوت را

حبل قرآن و دلو عصمت را

۷

بیش از این در میان چاه مپای

دست بر حبل زن‌، زچاه برآی

۸

خویشتن را زچاه بالاکش

علم عشق بر ثریا کش

۹

چست با کاروان صدق و یقین

سفری کن به مصر علیین

۱۰

تا ز ناچیز و هیچ‌، چیز شوی

واندر آن مملکت عزیز شوی

۱۱

حاسدان تو چون تو را بینند

آن همه بهجت و بها بینند،

۱۲

همه از گفت خود خجل گردند

اندر آن وقت تنگدل گردند

۱۳

منشین غافل ار خرد داری

پیشه گیر و بکن نکوکاری

۱۴

آنچنان زی‌، درین جهان زنهار

تانگردی خجل به روزشمار

تصاویر و صوت

مثنوی طریق التحقیق حکیم سنایی غزنوی به همت دکتر علی محمد مؤذنی - تصویر ۲۳

نظرات