
سنایی
بخش ۳۸ - خطوتان وقد وصل
۱
خود تو کاهل نشینی ای غافل
ناپسندست غفلت از عاقل
۲
خیز و خود را بساز تدبیری
بر جهان زن چهار تکبیری
۳
در میان آی چست چون مردان
صفت و صورتت یکی گردان
۴
زآنکه باشد شعار ناپاکی
از درون خبث، و زبرون پاکی
۵
تا درون و برون نیارایی
حضرت قدس را کجا شایی؟
۶
تا ز آلودگی نگردی پاک
نگذری از بسیط خطهٔ خاک
۷
خویشتن پاک کن زچرک هوا
تا نهی پای در مقام رضا
۸
تا بهکی تو چنین بخواهی زیست
میندانی که در قفای توچیست؟
۹
راست بشنو که در جهان جهان
از اجل کس نیافتهست امان
۱۰
تو چه گویی ابد نخواهی ماند؟
نامهٔ مرگ برنخواهی خواند ؟
نظرات
و .ا