سنایی

سنایی

بخش ۴۷ - و ان علیک لعنتی الی یوم الدین‌

۱

تا توانی به گرد کبر مگرد

با عزازیل بین که کبر چه کرد؟

۲

آب طاعت برید از جویش

نیل لعنت کشید بر رویش

۳

بود آدم که کرد یک عصیان

روز و شب «ربنا ظلمنا» خوان

۴

چون بیفزود قدر و عزت او

داد «ثم اجتباه» خلعت او

۵

هرکه خود را فکند بر در او

در دو عالم عزیز شد بر او

۶

خویشتن را شناس ای نادان

تا مشرف شوی چو عقل و چوجان

۷

اندرین ره که راه مردانست

هر که خو‌د فکند مر‌د آنست

۸

آنکه او نیست‌گشت‌، هستش دان

آنکه خو‌د دید، بت پرستش دان

۹

بی‌خبر زان جهان و مست یکیست

خویشتن بین و بت پرست‌یکیست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
و .ا
۱۳۹۵/۱۲/۲۳ - ۰۷:۱۵:۲۳
بی‌خبر زان جهان و مست یکیست خویشتن بین و بت پرست ‌یکیست