
سنایی
بخش ۵۱ - فصل فی ترک الدنیا والاعراض عنه
۱
ای سنایی زجسم و جان بگسل!
هر چه آن غیر اوست زان بگسل!
۲
صنعت شعر و شاعری بگذار
دست از گفت و گوی هرزه بدار
۳
بیش از این در ره مجاز مپوی
صفت زلف و خط و خال مگوی
۴
خط در این علم و این صناعتکش
پای در دامن قناعت کش
۵
ازپی هر خسیس مدح مگوی
وز در هر بخیل صله مجوی
۶
دست در رشتهٔ حقایق زن
پای بر صحبت خلایق زن
۷
گوهر عشق زبور جان کن
قصد آب حیات ایمان کن
۸
شورش عشق در جهان افکن
فرش عزت بر آسمان افکن
۹
چست و چابک میان خلقدرآی
همچو پروانه گرد شمع برآی
۱۰
سرگردون به زبر پای درآر
یک نفس در ره خدای برآر
۱۱
صحبت عاشقان صادق جوی
همره و همدم موافق جوی
۱۲
چند گردی به گرد کعبهٔ گل؟
یک نفس کن طواف کعبهٔ دل!
تصاویر و صوت

نظرات
حامد
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.