
سنایی
بخش ۵۵ - کل یوم هو فی شأن
۱
این مثل در زمانه معروف است
که عملها به وقت موقوف است
۲
باش راضی بدانچه او دهدت
گر همه زشت، ورنکو دهدت
۳
نیک و بد نفع و ضر و راحت ورنج
کز تو بگذشت در سرای سپنج،
۴
یا چو افسانهایست یا خوابی
یا چو در بها روان آبی
۵
حاصل عمر جز یکی دم نیست
و آن دم از رنج و غم مسلم نیست
۶
نفسی کز تو بگذرد آن رفت
در پی آن نفس نه بتوان رفت
۷
کوش تا آن نفسکه آید پیش
نشود از تو فوت ای درویش
۸
از سر نفس خیز بهر خدای
تا شوی روشناس هردوسرای
۹
در ره عشق او بلاکش باش
همچو ایوب در بلا خوش باش
۱۰
چون در آید بلا، مگردان روی
روی درحق کن و «رضینا» گوی
تصاویر و صوت

نظرات