
سنایی
بخش ۵۷ - اذا اراد الله بقوم خیراً ابتلاهم، فصل فی الضحی والبکاء
۱
تا توانی به خنده لب بگشای
سردندان به خنده در منمای
۲
خندهٔ هرزه آبروی برد
راز پنهان میان کوی برد
۳
با پسر اینچنین مثل زد سام
گریه بهتر زخندهٔ بی هنگام
۴
گریهٔ ابر بین وخندهٔ برق
درنگر تا که چیست اینجا فرق
۵
ابر از آن گریه نعمت اندوزد
برق از آن خنده آتش افروزد
۶
ابلهی از گزا ف میخندید
زیرکی آن بدید و نپسندید
۷
گفت ای بی حیا و بی آزرم
اینچنین خندی و نداری شرم
۸
گریهٔ تو زظلم و بیدادی
به که بی وقت خنده و شادی
۹
خندهٔ هرزه آیت جهل است
مرد بیهوده خند، نا اهل است
۱۰
هان و هان تا نخندی ای خیره
که بسی خنده دل کند تیره
۱۱
هیچ شک نیست اندرین گفتار
گریه آید زخندهٔ بسیار
تصاویر و صوت

نظرات