سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۱۲

۱

ای که نام اشنوده باشی خسرو پرویز را

رو سفر کن تا ببینی خسرو تبریز را

۲

بی گمان عاشق شدی شیرین برو فرهاد وار

گر بدی از لطف و حسن آن مملکت پرویز را

۳

آفرین بر مادر گیتی و بر طبعش که او

نام خسرو کرد این شیرین شورانگیز را

۴

لایق این مرتبه شیرین تواند بود و بس

گر شکر چین در خور ست این لعل شکر ریز را

۵

هر شبی از پرتو خود شمع بر بالین نهد

آفتاب روی او مر صبح بیگه خیز را

۶

غالیه ارزان شود هرگه که مشک افشان کند

بر تن همچون حریر آن شعر عنبر بیز را

۷

چشم بیمارش چوبی پرهیز ریزد خون خلق

تن درستی کی بود بیمار بی پرهیز را

۸

نزد مستان شراب عشق او تیره است آب

با لب میگون او صهبای دردآمیز را

۹

سیف فرغانی مدام از فتنه حسنش بود

منتظر همچون شهیدان روز رستاخیز را

تصاویر و صوت

نظرات