سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۱۲۱

۱

ای نور دیده دیده ز (روی) تو نور یافت

جان حزینم از غم عشقت سرور یافت

۲

خورشید سوی مشرق از آن راه گم نکرد

کز روی همچو ماه تو هر روز نور یافت

۳

از نفحه هوای تو جان را میسر است

آن زندگی که قالبش از نفخ صور یافت

۴

بی رهبر عنایت تو بنده جای خود،

گرچه بسی دوید، ز کوی تو دور یافت

۵

ایوب وار دل ز پی نعمت وصال

بر محنت فراق تو خود را صبور یافت

۶

جز وصف حسن صورت زیبای تو نکرد

معنی چو بر مظنه خاطر ظهور یافت

۷

رویت بسوی کعبه وصلت دلیل شد

آنرا که از شعایر عشقت شعور یافت

۸

موسی مناقب تو در الواح خویش خواند

داود وصف حسن تو اندر زبور یافت

۹

گرچه بسیف میل نکردی ولی ورا

نی میل کم شد و نه ارادت فتور یافت

تصاویر و صوت

نظرات