سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۱۳۰

۱

ای مه و خور بروی تو محتاج

بر سر چرخ خاک پای تو تاج

۲

چه کنم وصف تو که مستغنیست

مه ز گلگونه گل ز اسپیداج

۳

هرکه جویای تو بود همه روز

همه شبهای او بود معراج

۴

پادشاهان که زر همی بخشند

بگدایان کوی تو محتاج

۵

ندهد عاشق تو دل بکسی

بکسی چون دهد خلیفه خراج

۶

عیب نبود تصلف از عاشق

کفر نبود اناالحق از حلاج

۷

عشق را باک نیست از خون ریز

ترک را رحم نیست در تاراج

۸

چاره با عشق نیست جز تسلیم

خوف جانست با ملوک لجاج

۹

دل نیاید بتنگ از غم عشق

کعبه ویران نگردد از حجاج

۱۰

دل بتو داد سیف فرغانی

از نمد پاره دوخت بر دیباج

۱۱

سخن اهل ذوق می گوید

بانگ بلبل همی کند دراج

تصاویر و صوت

برگ خزان دیده: گزیده اشعار سیف فرغانی به انتخاب و توضیح سید محمد ترابی - . - تصویر ۱۸۷

نظرات

user_image
رسته
۱۳۸۷/۰۴/۲۶ - ۱۷:۵۰:۲۲
بیت اول را ببینید که بسیار جالب و تامل بر انگیز است" ای مه و خور به روی تو محتاجبر سر چرخ خاک پای تو تاج"" چرخ خاک " چه گونه چرخی است؟سیف فرغانی هم دوران سعدی بوده است و شیفته ی او.شادروان ذبیح الله صفا نسخه یی از دیوان او را در سفری در ترکیه یافت و آن را چاپ کرد وگر نه امروزه ما از او بی خبر می بودیم.
user_image
یعقوب خاوری
۱۳۸۸/۰۶/۲۶ - ۰۰:۳۴:۳۸
دوست عزیز که در حاشیه نوشته ای چرخ خاک چگونه چرخی است. در خواندن شعر دقت کن. چرخ به معنای فلک و خاک پای معشوق است که تاج سر چرخ فلک می شود.
user_image
رسته
۱۳۸۸/۰۷/۰۳ - ۰۶:۳۱:۴۷
از آقای یعقوب خاوری که درست خواندن بیت اول را یادآوری کرده اند تشکر می کنم