
سیف فرغانی
شمارهٔ ۱۳۳
۱
زآنگه که مست عشق تو شدسیف رابهست
یک کام از لب تو که صد جام از صبوح
۲
ای پیک نامه ور زمن آن ماه را بگوی
فی جنب شمس غرتک البدر لا یلوح
۳
واین خسته فراق ترا طرفه حالتیست
من ذکر کم یسرومن شوقکم ینوح
۴
ای اهل دل زلعل تو کرده غذای روح
مردن زعشق تو بر زنده دلان فتوح
۵
از من مباش دور که وصل وفراق تست
خوش همچو بسط روزی وناخوش چو قبض روح
۶
گر تو بوصل وعده کنی کی کنی وفا
ورمن ز عشق توبه کنم که بود نصوح
۷
خستم لب تو زآنکه دلم از تو خسته بود
وآنک بحکم شرع قصاص است در جروح
۸
از چشم من که میدهد از ریش دل خبر
اشک آنچنان برفت که خونابه از قروح
۹
ارزان وزود باشد اگر عاشقی بیافت
وصل ترا بملک سلیمان وعمر نوح
تصاویر و صوت


نظرات