
سیف فرغانی
شمارهٔ ۱۶۱
۱
مه نکویی زروی او دارد
شب سیاهی زموی او دارد
۲
خود بدین چشم چون توان دیدن
آنچه از حسن روی او دارد
۳
از سر کوی او بکعبه مرو
کعبه خانه بکوی او دارد
۴
گل ببستان جمال ازو گیرد
مشک درنافه بوی او دارد
۵
نه تو تنهاش آرزومندی
هرچه هست آرزوی او دارد
۶
ذره گر در هوا کند حرکت
هوس جست و جوی او دارد
۷
ناله بلبل از پی گل نیست
روز و شب گفت و گوی او دارد
۸
من بجان مایلم بدان عاشق
که دلش میل سوی او دارد
۹
سیف از گریه خاک را تر کرد
آبها سر بجوی او دارد
تصاویر و صوت

نظرات