سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۱۸۰

۱

چو پرده از رخ چون آفتاب برداری

ز شرم روی تو نور از قمر فرو ریزد

۲

ز شرم چهره معنی نمای تو بیم است

که رنگ حسن ز روی صور فرو ریزد

۳

چو شعر بنده بخوانی و در حدیث آیی

شکر چو آب از آن لعل تر فرو ریزد

۴

ز کان لطف تو اندر بهای خاک درت

گهر برد بعوض هرکه زر فرو ریزد

۵

تویی چو میوه درین باغ و نیکوان زهرند

چو شاخ میوه برآرد زهر فرو ریزد

۶

در این هوا که مرا مرغ دل بپروازست

چه جای زاغ که سیمرغ پر فرو ریزد

۷

ز دیده بر سر کوی تو سیف فرغانی

چه جای اشک که خون جگر فرو ریزد

۸

ز پسته چون تو بخندی شکر فرو ریزد

سخن بگو که ز لعلت گهر فرو ریزد

۹

ز لطف لفظ (تو) آبست و لعل تو شکر

شکر ز پسته و آب از شکر فرو ریزد

تصاویر و صوت

نظرات