
سیف فرغانی
شمارهٔ ۲۰۶
۱
مقبل آن قومی که با تو عشق دعوی کرده اند
وز دو عالم قصد آن درگاه اعلی کرده اند
۲
روضه مأوی نمی خواهند و نخلستان خلد
بینوایانی که در کوی تو مأوی کرده اند
۳
زندگی تن چو جان را مانع است از روی تو
عاشقان زنده دل مردن تمنی کرده اند
۴
عاشقان از بهر جانان ترک عالم گفته اند
زاهدان از بهر جنت ترک دنیی کرده اند
۵
عاشق عالی نظر را کآرزو دیدار تست
کحل چشم جانش از نور تجلی کرده اند
۶
خال بر روی تو گویی از سواد چشم حور
نقش بندی بر بیاض دست موسی کرده اند
۷
زآه عشاق تو مرده زنده می گردد مگر
تعبیه در وی دم احیای عیسی کرده اند
۸
عشق ورز ار نام خواهی ای پسر کاهل سخن
از برای عشق مجنون ذکر لیلی کرده اند
۹
سیف فرغانی اگر بد گفت و گر نیک از کرم
بشنو و عیبش مکن کز غیبش املی کرده اند
تصاویر و صوت


نظرات