
سیف فرغانی
شمارهٔ ۲۲۲
۱
اگر بخت و اقبال یاری کند
مرا یار من غمگساری کند
۲
درین کار اگر یار باید مرا
جز او کس نخواهم که یاری کند
۳
چو بر آسمان اسب یابد مسیح
چرا بر زمین خر سواری کند
۴
تو آنی که بی شمع رویت مرا
چراغ فلک خانه تاری کند
۵
گر از رنگ و بوی تو یابد مدد
دی اندر زمستان بهاری کند
۶
ز دست تو ای جان چو آب حیات
شراب اجل خوشگواری کند
۷
ولی بی گل روی تو سیف را
مژه در ره چشم خاری کند
نظرات