
سیف فرغانی
شمارهٔ ۲۳۸
۱
با رخ خوب تو قمر چه بود
بالب لعل توشکر چه بود
۲
پیش گفتار تو شکر چه زند
پیش رخسار تو قمر چه بود
۳
آرزو دارم از تو من نظری
خود مرا آرزو دگر چه بود
۴
وعدها کردی و نکرد وفا
ای بخیل آخر این قدرچه بود
۵
جان دهم در بهای وصل تو لیک
قیمت جان مختصر چه بود
۶
گوهر کان جسم ما جانست
چون بدادیم قدر زر چه بود
۷
بدهان دلی زجان شده سیر
بخورم جز غم تو هرچه بود
۸
چند گویی بمن که خواهم رفت
آخر این رفتن تو برچه بود
۹
غرضت قصد سیف فرغانیست
ورنه مقصودت ازسفر چه بود
نظرات