سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۲۵۴

۱

در شهر اگر زمانی آن خوش پسر برآید

ازهر دلی و جانی سوزی دگر برآید

۲

درآرزوی رویش چندین عجب نباشد

گرآفتاب ازین پس پیش از سحر برآید

۳

چون سایه نور ندهد براوج بام گردون

بی نردبان مهرش خورشید اگر برآید

۴

گربر زمین بیفتد آب دهان یارم

از بیخ هر نباتی شاخ شکر برآید

۵

ازبهر چون تو دلبردر پای چون تو گوهر

ازابر در ببارد وز خاک زر برآید

۶

گفتم که آب چشمم بر روی خشک گردد

چون بر گل عذارش ریحان تر برآید

۷

من آن گمان نبردم کز خط دود رنگش

چون شمع هر زمانم آتش بسر برآید

۸

جسم برهنه رو راشرط است اگر نپوشد

آنرا که دوست چون گل بی جامه دربرآید

۹

دامن بدست چون من بی طالعی کی افتد

آنرا که از گریبان شمس و قمر برآید

۱۰

باری بچشم احسان در سیف بنگرای جان

تا کار هر دو کونش زآن یک نظر برآید

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی  به اهتمام و تصحیح ذبیح‌الله صفا - ج ۲ (غزلها) - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۲۹۵
دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۵۷۸

نظرات