
سیف فرغانی
شمارهٔ ۲۶۱
۱
ترا به زمن هم نفس کم نیاید
چو تو شکری را مگس کم نیاید
۲
مرا گر ز رویت نفس منقطع شد
چوآیینه باشد نفس کم نیاید
۳
مرا همچو تو هیچ کس نیست لیکن
ترا همچو من هیچ کس کم نیاید
۴
مرا در سرای جان هوسهاست با تو
اسیر هوا راهوس کم نیاید
۵
من ارباشم و گر نباشم غمت را
بجای دگر دست رس کم نیاید
۶
وگر ناله وزاری من نباشد
درآن کاروان زین جرس کم نیاید
۷
اگر شحنه ازکار معزول گردد
شب شهریان را عسس کم نیاید
۸
بدین حسن رخ ازپی عشق بازی
برین نطع چون من فرس کم نیاید
۹
تو دامی همی نه که مرغی درافتد
توآتش همی کن که خس کم نیاید
۱۰
ببختی که داریم وحسنی که داری
ترا مرغ و مارا قفس کم نیاید
۱۱
اگر رفت بی مونسی سیف ازین در
چو تو مصطفی را انس کم نیاید
نظرات