سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۲۷۸

۱

چون دل گرفت لشکر سلطان عشق یار

دل هرچه کرد بفرمان عشق یار

۲

ای اعتماد کرده بر اسلام خویشتن

آگه نه ای ز کفر مسلمان عشق یار

۳

گر جان و گر دلست اضافت مکن بخود

هرچ آن تست هست همه آن عشق یار

۴

همچون ملک شوی تو چو در ملک تو شود

دیو و پری بحکم سلیمان عشق یار

۵

از چنگ گرگ نفس دلت بازرست اگر

شد گوسپند جان تو قربان عشق یار

۶

گر دست رس خوهید بچوگان زلف دوست

خود را درافگنید بمیدان عشق یار

۷

بی خود برین بساط قدم نه که راه نیست

هشیار را بمجلس مستان عشق یار

۸

در زیر بام چرخ مجوی آستان دوست

بالای عرش دان در ایوان عشق یار

۹

اشکم بگوش خلق رسانید سر من

چشمم مدد نکرد بکتمان عشق یار

۱۰

فردا که خلق را بعملها دهند مزد

بینی مرا گرفته گریبان عشق یار

۱۱

ایمن ز بیم دوزخ و آزاد از بهشت

حیران حسن دلبر و سکران عشق یار

۱۲

دم درکش ای فقیر اگر چه شدی چو سیف

سلطان ملک شعر و غزل خوان عشق یار

۱۳

کز چرخ برگذشت و بقیمت ز زر گذشت

نقد سخن ز سکه سلطان عشق یار

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی  به اهتمام و تصحیح ذبیح‌الله صفا - ج ۲ (غزلها) - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۱۱۱
دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۵۴۵

نظرات