
سیف فرغانی
شمارهٔ ۲۸۳
۱
ای غم عشق تو چون می طرب افزای دگر
همچو من مانده در عشق تو شیدای دگر
۲
پیش ازین انده بیهوده همی خورد دلم
بازم استد غم عشق تو زغمهای دگر
۳
چون برون می نرود از دل من دانستم
که غم عشق ترا نیست جزین جای دگر
۴
بجز از دیدن تو از تو چه خواهم چو مرا
زین هوس می نرسد دل بتمنای دگر
۵
عالمی شیفته چشم وخط و خال تواند
هر کسی از تو درافتاده بسودای دگر
۶
تو پس پرده و خلقی بتصور دارند
هر یکی با رخ خوب تو تماشای دگر
۷
تا بود خسرو خوبان چو تو شیرین صنمی
مگس ما نکند میل بحلوای دگر
۸
بفلک رشوه دهم بوک درآرم باری
پاره یی در شب وصل تو زشبهای دگر
۹
سیف فرغانی در کار غمت با دل خویش
(هر شب اندیشه دیگر کند ورای دگر)
تصاویر و صوت

نظرات