
سیف فرغانی
شمارهٔ ۲۹۶
۱
لب گل در تبسم آمد باز
بلبل اندر ترنم آمد باز
۲
دهن بی زبان گل ز صبا
بی لب اندر تبسم آمد باز
۳
بلبل از بهر سرگذشت فراق
با گل اندر تکلم آمد باز
۴
این همه چیست هیچ می دانی
حسن را عشق در دم آمد باز
۵
بر زمین گشت آسمان گون را
اینک از لاله انجم آمد باز
۶
از شکوفه درخت قند ز رنگ
با زبرپوش قاقم آمد باز
۷
بر گریبان گل چو گوی گره
غنچه چون تکمه سرگم آمد باز
۸
بود چون مار مهره یی وزخار
نیش بر دم چو کژدم آمد باز
۹
سبزه صحرا چو چشم روشن کرد
رونقش بهر مردم آمد باز
نظرات