
سیف فرغانی
شمارهٔ ۳۱۸
۱
ای بت پسته دهن وقت تو چون نامت خوش
عیش تلخ من ازآن چشم چو بادامت خوش
۲
بگل روی خود ایام مرا خوش کردی
باد چون موسم گل جمله ایامت خوش
۳
می کنم ناله زعشق تو چو بلبل که مرا
همچو اندام گل آمد گل اندامت خوش
۴
با رهی گربکنی سرکشی و نازت خوب
در سماع ار بروی جنبش وآرامت خوش
۵
دوش بخت من شوریده درآمد از خواب
مژده یی داد بمن راست چوپیغامت خوش
۶
کز می عشق اگر چند دهانت تلخ است
عاقبت همچو لب خویش کند کامت خوش
۷
گرچه در عشق بسی رنج کشیدی زآغاز
رو که چون قصه یوسف شود انجامت خوش
۸
بود باید زبرای شب وصلش امروز
با غم هجر وی ای خواجه بناکامت خوش
۹
ای زانعام تو خلقی شده بی اندیشه
چند باشیم باندیشه انعامت خوش
۱۰
سیف فرغانی از ذکر تو ایام مرا
می کند همچو دل خویش بدشنامت خوش
تصاویر و صوت

نظرات