
سیف فرغانی
شمارهٔ ۳۳
۱
الا ای غمت شادی جان ما
تویی راحت جان پژمان ما
۲
دلی کو جهانیست بردی، برو
چه افتاده یی در پی جان ما
۳
پری رویی از مردمت باک نیست
زدیوان نترسد سلیمان ما
۴
غم تو چو کرد ازدل ما حرم
چو کعبه شریفست ارکان ما
۵
چو از مشرب عشقت آبی خوریم
زدنیا بریده شود نان ما
۶
چرا ما زمردم گدایی کنیم
جهان سر بسر ملک سلطان ما
۷
همین بخت واقبال مارا بس است
که ما آن اوییم و اوآن ما
۸
نگیریم چون عنکبوتان مگس
که عنقا شکارند مرغان ما
۹
صبا چون گلی را گریبان گشود
بخاری درآویخت دامان ما
۱۰
ندانم که بی اینچنین خار وگل
بدست که بودی گریبان ما
۱۱
ننالم زفرقت اگر روز وصل
برآید ز شبهای هجران ما
۱۲
چو یوسف به یعقوب خواهد رسید
سرورست در بیت احزان ما
۱۳
زسر سیف فرغان بیا گوی کن
چو پا درنهادی بمیدان ما
تصاویر و صوت

نظرات