سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۳۴

۱

ای گل روی تو برده رونق گلزارها

در دل غنچه بسی حسن ترا اسرارها

۲

گر بیاد روی تو آبی خورم در وقت مرگ

بی گل از خاک رهی سر بر نیارد خارها

۳

گل که باشد پیش روی تو که او را چون گیاه

بعد ازین آرند و بفروشند در بازارها

۴

با چلیپای سر زلفت که ناقوس اشکند

نعره توحید خیزد زین پس از زنارها

۵

حسن شهر آشوب (تو) چون بر ولایت دست یافت

سروران ملک را در پا رود دستارها

۶

کار من زهد است و توبه دادن مردم زمی

گر می عشقت خورم توبه کنم زین کارها

۷

عشق داند نقش اغیار از دل عاشق سترد

سکه را آتش تواند بردن از دینارها

۸

کس برون خانه محرم نیست سر عشق را

در فرو بند این سخن می گوی با دیوارها

۹

گر درختانرا بود از سر حلاج آگهی

آنچه از وی می شنودی بشنوی از دارها

۱۰

گر بهار وصل خواهی سیف فرغانی برو

همچو بلبل در خزان دم درکش از گفتارها

۱۱

دلبرا بی من مرو گر گویدت پور حسن

خیز تا طوفی کنیم ای دوست در گلزارها

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی  به اهتمام و تصحیح ذبیح‌الله صفا - ج ۲ (غزلها) - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۲۱۸
دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۵۰۱

نظرات