سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۳۵۵

۱

ما جان فدای آن رخ نیکوش می‌کنیم

در مه نظر از آرزوی روش می‌کنیم

۲

بی‌او چنانکه عادت سوداپزان بود

هردم چو آب از آتش دل جوش می‌کنیم

۳

بهر شراب شادی روز وصال او

هر شب هزار جرعه غم نوش می‌کنیم

۴

گر نقره (پیش) آید و گر زر فتد به دست

در کار یار سیم بناگوش می‌کنیم

۵

از طعن‌های دشمن و غم‌های دوستان

با او حدیث خویش فراموش می‌کنیم

۶

دشمن که دست ما به دهانش نمی‌رسد

چندین زبان‌درازی او گوش می‌کنیم

۷

در کوی او دویم چو سگ هر شب و به روز

بر خاک راه خفته و خاموش می‌کنیم

۸

دشمن چو شب‌رو است چو سگ بانگ می‌زنیم

سگ در پی است خواب چو خرگوش می‌کنیم

۹

بر یاد دوست هر شب با شاهد خیال

پا در فراش و دست در آغوش می‌کنیم

۱۰

ما در سماع خرقه خود چون قمیص گل

پاره ز عشق سرو قباپوش می‌کنیم

۱۱

هر روز همچو سیف ز دل‌های پر گهر

گنجی دفین هر شکن موش می‌کنیم

تصاویر و صوت

نظرات