سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۳۶

۱

ما را دلیست سوخته آتش طلب

آتش که دید پرتو او آب را سبب

۲

زاشکم مدام سوزش دل در زیاد تست

این آب هست هیزم آن آتش طلب

۳

گر عاشقی بمیل سهر در دو چشم کش

کحل کلام هر سحر از سرمه دان شب

۴

ای غافلان ز عشق کفرتم بذنبکم

وی عاشقان دوست اتیتم بما وجب

۵

در وصف حسن دوست چو خواهی دهن گشود

اول زبان عشق بیار و لب ادب

۶

وآنگه هزار خوشه معنی طب ز جان

کندر درون سنبله صورتست حب

۷

ای سحر غمزهای ترا سامری غلام

وی شکر حدیث ترا خامشی قصب

۸

وی پایه ولای تو بالاترین مقام

وی نسبت هوای تو عالیترین نسب

۹

نارالله است عشق تو چون کوره جحیم

شهرالله است روی تو همچون مه رجب

۱۰

در آرزوی میوه باغ وصال تو

هرگز نگشت غوره اومید ما عنب

تصاویر و صوت

نظرات