
سیف فرغانی
شمارهٔ ۴۰۷
۱
درعشق دوست ازسر جان نیز بگذریم
دریک نفس زهر دو جهان نیز بگذریم
۲
مالی کزو فقیر وغنی را توانگریست
درویش وار ازسر آن نیز بگذریم
۳
گر دل چو دیگران نگرانی کند بغیر
درحال ازین دل نگران نیز بگذریم
۴
قومی نشسته اند بر ای جنان وحور
برخیز تا زحور وجنان نیز بگذریم
۵
ازلامکان گذشتن اگرچه نه کار ماست
گر لا مدد کند زمکان نیز بگذریم
۶
هرچند ازمکان بزمانی توان گشت
وقتی بود که ما ز زمان نیز بگذریم
۷
این عقل وبخت ازپی دنیا بود بکار
ازعقل پیرو بخت جوان نیز بگذریم
۸
باشدکه باز همت ما پر برآورد
تا زین شکارگاه سگان نیز بگذریم
۹
بیچاره سیف ذوق خموشی نیافتست
تا(خود)زنظم این سخنان نیز بگذریم
نظرات