
سیف فرغانی
شمارهٔ ۴۱۴
۱
بخت من از تست شور ای بت شیرین دهن
تنگ شکر برگشا تلخ مکن کام من
۲
ای لب لعل ترا تنگ شکر بار گیر
وی سر زلف ترا مشک ختن در شکن
۳
گر تو ببزم طرب جام بری پیش لب
باده بنوشی برطل نقل بریزی بمن
۴
بر اثر تلخ می مست ترش روی را
جرعه شیرین دهد پسته شور از دهن
۵
دست تو چون تاب داد زلف رسن پیچ را
بر دل تنگم فتاد بار غمت زآن رسن
۶
فاخته گر در چمن ذکر تو گوید بصوت
شاخ شود پای کوب برگ شود دست زن
۷
سرو درآید برقص نعره زند عندلیب
غنچه کند جیب چاک گل بدرد پیرهن
۸
بلبل عاشق شود همچو زلیخا بصدق
یوسف گل را که یافت شاهی مصر چمن
۹
سیف اگر بشنود این غزل اندر سماع
گر بود از شوق تو مرده بدرد کفن
نظرات