سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۴۲۲

۱

ای کوی تو ز رویت بازار گل فروشان

ما بلبلان مستیم از بهر گل خروشان

۲

بازار حسن داری دکان درو ملاحت

وآن دو عقیق شیرین در وی شکرفروشان

۳

خون جگر نظر کن سودا پزان خود را

با گوشت پاره دل در دیگ سینه جوشان

۴

خواهی که گرد کویت دیوانه سر نگردم

چون رو بمن نمودی دیگر ز من مپوشان

۵

هرشب ز بار عشقت در گوشهای خلوت

گردون فغان برآرد از ناله خموشان

۶

با محنتی که دارند از آشنایی تو

بیگانگان شنودند آواز گفت و گوشان

۷

از جام وصلت ای جان هرگز بود که ما را

مجلس بهم برآید ز افغان باده نوشان

۸

چون سیف بر در تو بی کار مزد یابد

محروم نبود آن کو در کار بود کوشان

۹

تا کی کند چو گاوان در ما زبان درازی

کوته نظر که دارد طبع درازگوشان

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۴۲۷

نظرات