
سیف فرغانی
شمارهٔ ۴۴
۱
ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبت
مستی امشبم از باده دوشین لبت
۲
نیست شیرین که زفرهاد برای بوسی
ملک خسرو طلبد شکر رنگین لبت
۳
وه چه شیرین صنمی تو که دهان من هست
تا بامسال خوش از بوسه پارین لبت
۴
محتسب سال دگر بر سر کویت آرد
همچنین بی خودم از باده نوشین لبت
۵
طبع شوریده من این همه شیرین کاری
می کند در سخن امروز بتلقین لبت
۶
سیف فرغانی چون وصف تو می کرد گرفت
طبعم اندر شکر افشاندن آیین لبت
نظرات