
سیف فرغانی
شمارهٔ ۴۵۶
۱
من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو
آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو
۲
از خودم بوی تو می آید واین نیست عجب
هرچه را با گل وبا مشک نهی گیرد بو
۳
من چو با روی تو همچون مگسم با شکر
بیش همچون مگس ای دوست مرانم از رو
۴
تیر مژگان تراهمچو هدف سازم دل
چون کشی بر سپر روی کمان ابرو
۵
باغ حسن تو مگر کارگه سامریست
گل فسون گرشده اندر وی ونرگس جادو
۶
چون لبت در دهن جام کند آب حیات
خون ازین غصه برآرم چو صراحی زگلو
۷
دست در گردن خود ساعد سیمین ترا
کس ندیدست مگر دولت زرین بازو
۸
سیف فرغانی از شعر عسل می سازد
غم اودر دل تو همچو مگس درکندو
۹
طبع شاعر نکند وصف تو چون خاطر من
آب هرگز نرود راست چو کژباشد جو
تصاویر و صوت

نظرات