سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۴۶۵

۱

ای مشک و عنبر شمه یی از بوی تو

مه پرتوی از آفتاب روی تو

۲

گل را برخسار تو نسبت می کنند

رنگش خوش است اما ندارد بوی تو

۳

در عشق بازی از تو چون من بیدقی

شه می خوهد یعنی رخ نیکوی تو

۴

ما تشنگان را سیل غم از سر گذشت

ای آب حیوان قطره یی از جوی تو

۵

بر خاک هر در آب رو بفروختم

تا نان خرم بهر سگان کوی تو

۶

بالای تو ای شاخ طوبی زو خجل

سرو (و)، بنفشه ترک شد از موی تو

۷

دیوانه زنجیر دار دل نگر

اندر کشاکش مانده با گیسوی تو

۸

چشم تو کیش تیر مژگان پوشد

گرچه کمان دارست از ابروی تو

۹

آن تیرها یک یک بلحظ جان شکر

می افگند گه سوی من گه سوی تو

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۵۱۲

نظرات