سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۴۷

۱

دلم بربود دوش آن نرگس مست

اگر دستم نگیری رفتم از دست

۲

چه نیکو هر دو با هم اوفتادند

دلم با چشمت این دیوانه آن مست

۳

نمی دانم دهانت هست یا نیست

نمی دانم میانت نیست یا هست

۴

تویی آن بی دهانی کو سخن گفت

تویی آن بی میانی کو کمر بست

۵

بجانم بنده آزاده یی کو

گرفتار تو شد وز خویشتن رست

۶

دگر با سیف فرغانی نیاید

دلی کز وی برید و در تو پیوست

۷

گدایی کز سر کوی تو برخاست

بسلطانیش بنشاندند و ننشست

تصاویر و صوت

نظرات