سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۴۸۳

۱

ای همچو من بسی را عشق تو زار کشته

وین دل بتیغ هجرت شد چند بار کشته

۲

تو بی نیاز و هریک از عاشقان رویت

درکارگاه دنیا خود را زکار کشته

۳

پیش یزید قهرت همچون حسین دیدم

در کربلای شوقت چندین هزار کشته

۴

بر بوی جام وصلت دیدیم جان ودل را

این مست شوق گشته وآن را خمار کشته

۵

آهوی چشم مستت باغمزه چو ناوک

شیران صف شکن را اندر شکار کشته

۶

در روزگار حسنت من عالمی زعشقم

وصل تو عالمی را در انتظار کشته

۷

در دست تو دل من چندین چه کار دارد

کانگشت تو نیارد اندر شمار کشته

۸

هرگز بود که خود را بینم چو سیف روزی

برآستان کویت افتاده زار کشته

۹

ترکان غمزه تو کشتند عاشقانرا

آری بدیع نبود درکار زار کشته

تصاویر و صوت

نظرات