
سیف فرغانی
شمارهٔ ۵۰۶
۱
ای عشق تو داده روح را می
مستان تو از تو دور تا کی
۲
عشق تو شعار ماست در دین
روی تو بهار ماست در دی
۳
خورشید رخی و یک جهان خلق
چون سایه ترا فتاده در پی
۴
وز عکس رخ چو لاله ریزان
چون آب بقم ز عارضت خوی
۵
اندر لب لعل تو حلاوت
آمیخته همچو شهد بامی
۶
جز عشق تو هرچه هست لاخیر
جز وصل تو هرچه هست لاشی
۷
وصف تو ز طبع من عجب نیست
چون در ز صدف چو شکر از نی
۸
هرکو نه بعشق زنده شد سیف
ای زنده بدو و مرده بی وی
۹
گر خود پدر قبیله باشد
رو نسبت خود ببر از آن حی
تصاویر و صوت


نظرات