
سیف فرغانی
شمارهٔ ۵۰۷
۱
به خود نظر کن اگر میخوهی که جان بینی
به جان که آنچه ز جان خوشتر است آن بینی
۲
دل شکسته ما در نظر کجا آید
ترا که در تن خود بنگری و جان بینی
۳
ترا بباغ چه حاجت بود که هر ساعت
ز روی خویش در آیینه گلستان بینی
۴
وگر تو می خوهی ای عاشق دقیق نظر
کزو سخن شنوی یا ازو دهان بینی
۵
پس از هزار تأمل اگر سخن گوید
چو نیک در نگری زآن دهان نشان بینی
۶
ز موی هم نکنی فرق آن میانی را
که در میانه آن موی تا میان بینی
۷
درون پیرهن آبیست منعقد تن او
که چون تو در نگری روی خود در آن بینی
۸
بیا که با جگر تشنه در پی آن آب
ز دیده بر رخ من چون دل روان بینی
۹
چو چشم و ابروی او بنگری هراسان باش
ز ترک مست که نزدیک او کمان بینی
۱۰
وگر نداری آن بخت سیف فرغانی
که چون دلی بدهی روی دلستان بینی
۱۱
بنیکوان نظری کن که بوی او آید
ز رنگ حسن که در روی نیکوان بینی
تصاویر و صوت



نظرات