سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۵۱۶

۱

ای که با من مهربان صد کینه در دل داشتی

بد همی‌کردیّ و بد را نیک می‌انگاشتی

۲

روز و شب از صحبت ما بر حذر بودی از آنک

دوستدار خویش را دشمن همی‌پنداشتی

۳

من چو سگ زین آستان رو وانگردانم به سنگ

یار آهو چشم اگر با من کند گرگ آشتی

۴

بر سپاه دل شکست افتاد تا تو سروقد

قامتی در صف خوبان چون علم افراشتی

۵

بر سر شاخ زبان جز میوه ذکرت نرست

تا تو در باغ دلم تخم محبت کاشتی

۶

ز آتش اندوه تو رنگ از رخ، آب از روی رفت

هر که را بر صفحه دل نقش خود بنگاشتی

۷

ای ز اول تا به آخر لاف من از لطف تو

آخرم مفگن چو در اول توام برداشتی

۸

سیف فرغانی دگر با خویشتن نامد ز شوق

تا تو رفتیّ و ورا بی‌خویشتن بگذاشتی

۹

با تو چون بنده عتابی بود سعدی را که گفت

«یاد می‌داری که با ما جنگ در سر داشتی»

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی  به اهتمام و تصحیح ذبیح‌الله صفا - ج ۲ (غزلها) - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۲۷۳
دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۵۵۶

نظرات

user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۱/۰۱/۰۴ - ۰۳:۰۱:۱۶
سلام  بر مدیریت محترم سایت سال نو شما مبارک تصور بنده اینه که در نوشتن ابیات این غزل اشتباه چاپی وجود داره و بنظرم باید بیت نهم به عنوان مطلع غزل باشه  البته من دسترسی به دیوان ایشون ندارم  ولی ظاهر امر این رو نشون میده خواستم تذکر بدم که اگر اشتباه شده اصلاح بفرمایید . شاد وخرم باشید