سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۵۴۱

۱

هرکس از عشق می زند نفسی

عاشق تو به جز تو نیست کسی

۲

شکرستان حسنی و ماییم

شکرستان حسن را مگسی

۳

نظری سوی ما گدایان کن

کندرین حسرتند خلق بسی

۴

در دل هرکسی ز تو سوزی

در سر هریکی ز تو هوسی

۵

از پی صید ما میفکن دام

که ز دست تویم در قفسی

۶

شرمسارم که بهر خدمت تو

جز بجانیم نیست دست رسی

۷

ای که در پیش تیز می رانی

یکدم اندیشه کن ز بازپسی

۸

بتو پیوست سیف فرغانی

نتوانم جدا شدن نفسی

۹

ببرد با خودش ببستانها

خویشتن چون بآب داد خسی

تصاویر و صوت

نظرات