سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۵۵

۱

عذر قدمت بسر توان خواست

بوسی زلبت بزر توان خواست

۲

گرچه تو کرم کنی ولیکن

بی زر نتوان اگر توان خواست

۳

درکیسه خراج مصر باید

تا ازلب تو شکر توان خواست

۴

بوسی برتو چه قدر دارد

دانم زتو اینقدر توان خواست

۵

بالای تو سرو میوه دارست

این میوه ازآن شجر توان خواست

۶

نی نی غلطم درین حکایت

ازسرو کجا ثمر توان خواست

۷

ازمعدن اگر چه هیچ ندهند

عیبی نبود گهر توان خواست

۸

گنج از (تو) توقع است مارا

آنرا زکدام در توان خواست

۹

وآنچ ازدر تو رسد بدرویش

هرگز زکسی دگر توان خواست

تصاویر و صوت

نظرات