سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۵۵۰

۱

دی مرا گفت آن مه ختنی

که من آن توام تو آن منی

۲

ما دو سر در یکی گریبانیم

چون جداما (ن) کند دو پیرهنی

۳

گو لباس تن از میانه برو

چون برفت از میان (ما) دو تنی

۴

گر فقیری بما بود محتاج

حاجت از وی طلب که اوست غنی

۵

دوست با عاشقان همی گوید

باشارت سخن ز بی دهنی

۶

عاشقان از جناب معشوقند

گر حجازی بوند و گر یمنی

۷

همچو قرآن که چون فرود آمد

گویی آن هست مکی آن مدنی

۸

علوی سبط مصطفی باشد

گر حسینی بود وگر حسنی

۹

گرچه گویند خلق سلمان را

پارسی و اویس را قرنی

۱۰

عاشق دوست را زخلق مدان

در بحرین را مگو عدنی

۱۱

روی پوشیده و برهنه بتن

مردگان را چه غم زبی کفنی

۱۲

غزل عشق چون سراییدی

خارج از پردهای خویشتنی

۱۳

عاقبت مطربان مجلس وصل

بنوازندت ای چو دف زدنی

۱۴

دوست گوید بیا که با تو مرا

دوی یی نیست من توام تو منی

۱۵

سیف فرغانی اندر (ین) کویست

با سگان همنشین زبی وطنی

تصاویر و صوت

برگ خزان دیده: گزیده اشعار سیف فرغانی به انتخاب و توضیح سید محمد ترابی - . - تصویر ۲۷۷
دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۶۱۴

نظرات

user_image
آرما
۱۳۹۶/۰۶/۲۷ - ۱۴:۴۴:۳۴
سلام. بیت ششم از جناب معشوق یعنی چی؟ یا اشتباه تایپی‌ست و از جانب معشوق درست‌ه؟