سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۹۰

۱

آن عاشقی که طعمه عشق تو جان اوست

از بهره خوردن غم تو دل دهان اوست

۲

همچون رهست پی سپر کاروان درد

از قالب آن پلی که بر آب روان اوست

۳

آن کو بجست و جوی تو پا در رکاب کرد

لطف تو تا بحضرت تو همعنان اوست

۴

آن محتشم که او نبود مایه دار عشق

هر چیز را که سود شمارد زیان اوست

۵

وآنکس که هیچ ندارد بغیر تو

آنجا که هیچ جای نباشد مکان اوست

۶

آن صادقی که بهر تو روزی بتیغ عشق

خود را بکشت زندگی دل نشان اوست

۷

وآنکو بعقل خویش ترا وصف می کند

تو دیگری و هر چه بگوید گمان اوست

۸

وصاف حسنت ار بسخن بگذرد ز عرش

بی منتهای وصف تو حد بیان اوست

۹

در وصف تو که بهره ما زآن حکایتیست

آنکس فصیح تر که خموشی زبان اوست

۱۰

وصلت پیام داد شبی سیف را و گفت

زآنجا که حسن منطق و لطف بیان اوست

۱۱

بحریست عشق و چون بکنارش رسی منم

هر جا تو از میان بدر افتی کران اوست

۱۲

من کیستم که همچو منی را خبر بود

زآن سر که در میان تو و در میان اوست

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی  به اهتمام و تصحیح ذبیح‌الله صفا - ج ۲ (غزلها) - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۳۱۶

نظرات

user_image
مهدی مح
۱۳۹۵/۰۷/۱۳ - ۰۰:۵۶:۴۹
وزن مفول فاعلات مفاعیل فاعلن می باشد