
سیف فرغانی
شمارهٔ ۱۲۰
۱
ای فرستاده به داعی استری
دلدلی دیگر بزیبی و فری
۲
به ز شبدیزی بگامی و تگی
کم ز طاووسی ببالی و پری
۳
نام او پیک صبا شاید که هست
گام او از کشوری تا کشوری
۴
هر کجا یک جفته بر دیوار زد
در دم از دیوار بگشاید دری
۵
سنگ زیر دست آهن سم او
هست چون در زیر سنگی ساغری
۶
حملهای زو و ز گوران گلهای
جفتهای زو و ز دشمن لشکری
۷
قطع کن نان سپاهی چون تو را
هست در اصطبل ازین سان صفدری
۸
گر بگویم در صفات او سخن
در عروسی میفزایم زیوری
۹
من شتردل را که ترسانم ز گاو
استری باید به خاموشی خری
۱۰
معنی این قطعه میدانی که چیست
این ز من بستان به من ده دیگری
۱۱
بهتری دارم طمع از خدمتت
ز آنک در آخر بود زین بهتری
تصاویر و صوت

نظرات