
سیف فرغانی
شمارهٔ ۶۰
۱
ای شده از پی جامه ز لباس دین عور
روبه حیلهگری ای سگ پوشیده سمور
۲
عسلی پوشی و گویی که به فقرم ممتاز
شتران با تو شریکند به پشمینهٔ بور
۳
نشوی رهرو اگر مخرقه را خوانی فقر
نشود رهبر اگر مشعله بردارد کور
۴
ره بدین رفته نگردد که تو غافل گویی
که به شیرینسخن از خلق برآوردم شور
۵
سامری گاو همی ساخت ز زر تا خلقی
به خری نام برآرند چو بهرام به گور
۶
با وجود شکمی تنگتر از چشم مگس
چند از بهر گلو سعی کنی همچون مور
۷
طمع خام ببر از همه کس تا پس ازین
گردهٔ قسمت تو پخته برآید ز تنور
۸
مال را خاک شمر رنج مبین از مردم
نوش را ترک کن و نیش مخور از زنبور
نظرات