سیف فرغانی

سیف فرغانی

شمارهٔ ۶۴

۱

ای پسر از مردم زمانه حذر گیر

بگذر ازین کوی و خانه جای دگر گیر

۲

در تو نظرهای خلق تیر عدو دان

تیغ بیفگن برای دفع سپر گیر

۳

چون تو ندانی طریق غوص درین بحر

حشو صدف ممتلی بدر و گهر گیر

۴

چون تو نه آنی که ره بری بمعانی

جمله جهان نیکوان خوب صور گیر

۵

گر بجهد آتشی ز زند عنایت

سوختهٔ دل بپیش او برو در گیر

۶

یار اگرت از نگین خویش کند مهر

نام ازو همچو شمع و مهر چو زر گیر

۷

پای بنه برفراز چرخ و چو خورشید

جملهٔ آفاق را بزیر نظر گیر

۸

باز دلت چون بدام عشق در افتاد

خیل ملک را چو مرغ سوخته پر گیر

۹

مرغ سعادت بشام چون بگرفتی

دام تضرع بنه بوقت سحر گیر

۱۰

جان شریف تو مغز دانهٔ نفس است

سنگ بزن مغز را ز دانه بدر گیر

۱۱

چون سر تو زیر دست راهبری نیست

جملهٔ اعضای خویش پای سفر گیر

۱۲

بگذر ازین پستی از بلندی همت

وین همه بالا و شیب زیر و زبر گیر

۱۳

صدق ابوبکر را علم کن و با خود

تیغ علی وار زن جهان چو عمر گیر

۱۴

سیف برو جان بباز و نصرت دل کن

دامن معشوق را بدست ظفر گیر

۱۵

عیب عملهای خویشتن چو ببینی

بحر دلت را چو علم کان هنر گیر

تصاویر و صوت

دیوان سیف الدین محمد فرغانی به اهتمام و تصحیح ذبیح‌الله صفا- ج ۱ (قصاید و قطعات و رباعیات) - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۲۱۸
دیوان سیف الدین محمد فرغانی با تصحیح و مقدمهٔ دکتر ذبیح‌الله صفا - سیف الدین محمد فرغانی - تصویر ۲۴۷

نظرات