شیخ محمود شبستری

شیخ محمود شبستری

بخش ۳۹ - جواب

۱

یکی دریاست هستی نطق ساحل

صدف حرف و جواهر دانش دل

۲

به هر موجی هزاران در شهوار

برون ریزد ز نص و نقل و اخبار

۳

هزاران موج خیزد هر دم از وی

نگردد قطره‌ای هرگز کم از وی

۴

وجود علم از آن دریای ژرف است

غلاف در او از صوت و حرف است

۵

معانی چون کند اینجا تنزل

ضرورت باشد آن را از تمثل

تصاویر و صوت

مجموعه آثار شیخ محمود شبستری به کوشش صمد موحد - شیخ محمود شبستری - تصویر ۹۵
گلشن راز به کوشش صمد موحد - شیخ محمود شبستری - تصویر ۹۸

نظرات

user_image
احمد سالک
۱۳۹۵/۱۱/۲۰ - ۰۱:۱۳:۲۵
در بیت سوم به جای موجب شاید "موج" باشد. لطفا تصحیح کنید. تشکر
user_image
دکتر امین لو
۱۴۰۰/۰۶/۱۵ - ۰۳:۰۸:۲۴
جواب سوال دوازدهم: درباره حقیقت هستی (ابیات ۵۶۳ تا ۵۶۷) 563             یکی دریاست هستی، نطق ساحل                     صدف، حرف و جواهر، دانش دل هستی یا وجود مانند دریاست و نطق ساحل این دریاست. حروف و الفاظ صدف های آن و دانش دل، جواهر آن می باشند. دراین بیت هستی به دریا تشبیه شده و وجه مشابهت آن ها بی نهایتی تجلیات و ظهورات در هستی است که به منزلة امواج و حباب های بی شمار دریا است. نطق وجه ممیزة انسان از سایر موجودات است و آن را دو معنی است یکی ادراک و دیگری تکلم. در این بیت هر دو معنی مقصود است و هرآئینه ساحل و کرانة مراتب وجود، نطق است، چون انسان در دایره آفرینش کاملترین موجودات است و نطق به معنی ادراک و تکلم، حقیقت ممیزه آن است. حروف که به وسیلة آن، انسان تکلم می کند به منزلة صدف های دریا می باشند و علوم، معانی، درهای حقایق و معارف ایقانی، جواهری هستند که در قالب صدف های حروف و الفاظ به ساحل نطق می آیند. 564             به هر موجی هزاران دُرّ شهوار                      برون ریزد  ز نَقل و نص و اخبار در هر موجی از دریای هستی هزاران دُرّ شهوار، یعنی علوم ومعارف یقینی وجود دارد. عارفان کامل یا از طریق کشف شهود به آن حقایق دست یافته اند  و یا در احادیث به آن اشاره شده و یا در نص قرآن وجود دارد و از این طرق است که این معارف به ساحل نطق آمده، بیرون می ریزند. 565              هزاران موج خیزد هر دم از وی                       نگردد قطره ای هرگز کم از وی تجلیات دریای هستی بی نهایت است و هر دم و هر لحظه هزاران موج یعنی تجلی از این بحر ظاهر گشته، هرگز یک قطره از آن کم نمی گردد. 566             وجود علم از آن دریای ژرف است                    غلاف دُرِّ او از صوت و حرف است منشا علوم و ادراکات از دریای عمیق هستی و وجود است و این علوم چنانچه در بیت قبل گفته شد: به منزله دُرّ هستند. غلاف این دُرّها نیز صوت و حروف می باشند. یعنی علوم از لابلای الفاظ  و حروف بیرون می آیند. 567             معانی چون کند اینجا تنزّل                   ضرورت باشد او را از تمثّل معانی که مراد از آن وجود، علوم، نطق، صوت و حروف است، همه از مقوله معقولات هستند، اما در این سوال و جواب به صورت دریا، ساحل، صدف، درّ و جواهر که همه از مقوله محسوسات هستند تنزل نموده اند، بنابراین برای بیان بیشتر مطلب به تمثل یعنی مثال آوردن نیاز هست که در ابیات بعدی این مطلب ضرورتاً به صورت مثال بیان خواهد شد.