
شیخ محمود شبستری
بخش ۱۵ - در حکمت و موعظت
۱
تو نفست دل کن و دل را چو جان کن
پس آنگه سوی جانان روان کن
۲
برهنه دار تن کوتاه کن دست
شکم را گرسنه میدار پیوست
۳
به زیر پای کن نفس و هوا را
که تا باشد ببیند دل خدا را
۴
ز مبدأ آمدی نادان در اینجای
سعادت را ندانستی سر و پای
۵
ز غفلت بیخبر ز آغاز و انجام
نه از معنی به صورت آدمی نام
۶
ولی چون پر کنی علم و عبادت
شوی مرغی که پری تا سعادت
۷
چو عیسی گفت اول چون بزادی
مثال بیضه در فرش اوفتادی
۸
بدانش گر نپّری بار دیگر
کجا دانی از عرض برتر
۹
به حکمت گر دیرین معنی بکوشی
فرشتهوش لباس علم پوشی
۱۰
مجرد کردی از دنیا به طاعات
چو عیسی راه یابی در سموات
نظرات
غلامحسین آتشی
محسن جهان