شاهدی

شاهدی

غزل آغازین - شمارهٔ ۱

۱

شد خاک راه این سر سودا نوشت ما

این شد مگر ز روز ازل سرنوشت ما

۲

از کوی دوست ما سوی جنت چرا رویم

رضوان حسد برد ز نعیم و بهشت ما

۳

تخم اَمَل که دل به هوای تو کشته بود

جز دانه‌های اشک نیاید ز کشت ما

۴

ور برده چون محرک جمع صور یکی است

بنگر محرک و منگر خوب و زشت ما

۵

مقصود شاهدی چو تویی هر کجا که هست

دیگر نگفت مسجد ما یا کنشت ما

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 4

نظرات

user_image
محمدامین احمدپور
۱۴۰۰/۰۱/۱۲ - ۱۳:۵۲:۱۲
باتشکر از سایت گنجور که این تصحیح را قراردادند.البته محصول 23سالگی عمرمن و به دلیل فقدان نسخه تنها براساس نسخه دانشگاه پرینستون است ولی شاید درجهت احیای تراث فارسی بی حاصل نبوده باشد.