شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۱۰

۱

هر لحظه سیل دیده به خون می‌کشد مرا

سودای گیسویت به جنون می‌کشد مرا

۲

گر به وعده‌های دل خلافت کشد رواست

سوی سراب سوز درون می‌کشد مرا

۳

تا عشق در درون دل من قرار یافت

از کارگاه عقل برون می‌کشد مرا

۴

من از کمند زلف تو‌ام بر حذر روان

چشمت به ساحری و فسون می‌کشد مرا

۵

ای شاهدی گذر ز فسون خرد که یار

در حلقه جنون به فنون می‌کشد مرا

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 11

نظرات